Saturday, February 10, 2007

زنان کتک خورده


مردی به نام شوهر، با لگد به پهلویش، شکمش زده و خون در میان یکی از دنده هایش لخته شده
به همین سادگی.
نگاهش کنید، دو خط هم نشد این همه ظلم و رنج، نه حتی به اندازه تمام دردی که از صبح به خاطرش می نالید
نشسته ام منتظر. باید به بیمارستان بروم
دیشب بود که با بغضی در گلو ماجرا را تعریف کرد
گفتم شکایت کند. گفت: تنهاست. گفتم: با همیم
صبح از دادسرا به کلانتری، از کلانتری به پزشکی قانونی و از پزشکی قانونی به کلانتری رفتیم
تمام مدت می گفت درد دارد
گفتم شاید خونریزی داخلی کرده ای. سطح شکمش کبود نبود
خانم دکتر پزشکی قانونی با لحنی بی تفاوت گفت: فقط جاهایی که کبود و زخم است نشان بده
گفت: درد دارم
خانم دکتر پزشکی قانونی با لحنی عصبانی گفت: به یک جراح مراجعه کن. من فقط می توانم در مورد جاهایی که کبود است و زخم بنویسم
هفته پیش، اولین بار، شوهر او را زد. موهایش را کند. تا مرحله پزشکی قانونی هم رفت اما توصیه کردند تا همینجا کافی ست.
گریه اش گرفته بود. می گفت: خانم دکتر پزشکی قانونی از من پرسیده فقط همین؟ می گفت: یعنی چه فقط همین؟
گفتم: یعنی چقدر شوهرت مهربان بوده که با زرنگی تمام جوری کتکت زده که جایش نمانده
می گفت: سرم را به میز کوبید، چندین بار. می دانم که مواد هم مصرف می کند
می گفت: 10 روز و گاهی 20 روز یکبار می آید خانه.
یاد دختر جوانی افتادم که شوهر، سرش را به دیوار کوباند و چندی بعد، دختر با شنتی در سر زندگی می کرد. پدرش دق کرد و کوتاه زمانی ست که روزشمار پایانی زندگی خودش هم آغاز شده است
امروز از صبح در دادسرا و کلانتری می چرخیدیم. برای عریضه و تمبر و معاینات پزشکی قانونی و عکس، ده هزار تومان خرجش شد. بماند هزینه تاکسی و ... .
وقتی به خانه رسیدیم دیگر پولی برای خرید پوشک بچه هایش نداشت. بچه هایش
به وکیل تلفن زدم. گفت نمی تواند خانه را ترک کند بی آنکه به او اتهام عدم تمکین را بزنند

No comments: