Thursday, May 24, 2007

وضعیت حقوق بشر در ایران در یک سال گذشته وخیمتر شده است


aگزارش سازمان عفو بین‌الملل در مورد ایران نیز نشان از گسترش سیاست وحشت دارد. وضعیت حقوق بشر در ایران نسبت به چند سال پیش وخیم‌تر شده است. روت یوتنر، مسئول بخش خاورمیانه شاخه آلمان سازمان عفو بین‌الملل، برخی از مظاهر وخیم‌تر شدن وضعیت حقوق بشر در ایران را برمی‌شمرد: “سازمان عفو بین‌الملل در دو سال اخیر متوجه شده است که وضعیت حقوق بشر در ایران تقریبا در همه عرصه‌ها به طور نگران‌کننده‌ای بدتر شده است. آزادی تجمع و آزادی بیان به شدت محدود گشته است. اعتصاب کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی را سرکوب کردند، با تظاهرات مسالمت‌آمیز مثلا کارگران سندیکایی یا دانشجویان برخورد شدید داشتند. بسیاری از شرکت‌کنندگان در این تظاهرات را محاکمه و محکوم کردند. وضعیت در عرصه مجازات اعدام هم بسیار هشداردهنده است. در مقایسه با سال ۲۰۰۵ در سال ۲۰۰۶ تعداد اعدام‌شدگان دوبرابر شده و ۶۲ نفر بوده است. چیزی که به نظر ما بسیار نگران‌کننده است این است که در ایران موارد زیادی از اعدام نوجوانان وجود دارد، یعنی کسانی که هنگام ارتکاب جرم زیر ۱۸ سال داشته‌اند. در حالیکه اعدام نوجوانان به لحاظ حقوق بین‌الملل ممنوع است. هم اکنون ۳۰ مجرم نوجوان وجود دارند که محکوم به اعدام شده‌اند و منتظر اجرای حکم‌شان هستند.“در سال گذشته اعتراضهای داخلی و جهانی، از جمله اعتراضهای اعضا و طرفداران سازمان عفو بین‌الملل که بزرگترین سازمان مدافع حقوق بشر در جهان است، باعث شدند که احکام اعدام در مورد نوجوانان در برخی موارد دوباره بررسی شوند و در موارد معدودی لغو گردند.بخش بزرگی از گزارش عفو بین‌الملل به سرکوب اقلیتهای قومی – عربها، آذربایجانی‌ها، کردها و بلوچ‌ها – و سپس تشدید فشار بر اقلیتهای مذهبی – از جمله درویشان و بهاییان – پرداخته است. روت یوتنر وضعیت حقوق بشر برای اقلیتها را نیز منفی ارزیابی کرده می‌گوید: “در رابطه با اقلیتها نیز وضعیت در ایران وخیم‌تر شده است. در رابطه با اقلیتهای مذهبی برای مثال، گروهی از بهاییان را دستگیر کردند. در ایران بهاییان نمی‌توانند در دانشگاهها درس بخوانند. همچنین دراویش در ایران تظاهرات داشتند که طی آن بسیاری از آنها را دستگیر کردند. وضعیت اقلیتهای قومی نیز بسیار تنش‌آمیز است و در این رابطه ما شاهد نقض گسترده حقوق بشر هستیم. برای نمونه اقلیت قومی عرب در ایران در سال گذشته چند بار دست به تظاهرات زد، و چند بمب‌گذاری هم صورت گرفت. علت ناآرامیها این بود که منطقه‌ای که ساکنان آن اکثرا عرب هستند به لحاظ اقتصادی و اجتماعی محروم است و عربها خواستار حقوق انسانی‌شان هستند. در این رابطه احکام اعدام زیادی صادر شد و عده‌ای را اعدام کردند. کردها هم چندین تظاهرات داشتند. موضوع دراینجا هم بر سر حقوقی است در زمینه‌های زبان و فرهنگ. و طی تظاهرات آنها هم درگیریهای خشونت‌آمیز بوجود آمد و کسانی کشته شدند و صدها کرد را دستگیر کردند. آذربایجانیها هم بخاطر حقوق فرهنگی و زبانشان دست به تظاهرات زدند. علیه تظاهرات آنها هم خشونت بکار گرفته شد و چند نفر کشته و صدها نفر دستگیر شدند.به گزارش سازمان عفو بین‌الملل فعالان حقوق بشری که به خاطر بدست آوردن حقوق اقلیتها فعالیت دارند زیر پیگرد هستند و به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به حبسهای طولانی‌مدت محکوم می‌شوند.در گزارش عفو بین‌الملل همچنین آمده است که در زندانهای جمهوری اسلامی همچنان شکنجه اعمال می‌شود. آزار زندانیان، بویژه در دوره بازجویی، امری رایج است. در اینجا به سرنوشت زندانیانی چون اکبر محمدی اشاره شده است که به دنبال اعتصاب غذا در زندان و خودداری زندانبانان از کمک پزشکی به او درگذشت.بنا بر گزارش عفو بین‌الملل کسانی که در ایران حقوق انسانی‌شان پایمال می‌شود، امکانی برای دادخواهی ندارند. گزارش در این رابطه به نمونه پرونده گشوده‌مانده‌ی قتلهای زنجیره‌ای اشاره کرده و ستمی که بر ناصر زرافشان، وکیل خانواده‌های مقتولان، رفت.در بخش پایانی گزارش عفو بین‌الملل در مورد ایران به پایمال شدن حقوق زنان در ایران پرداخته شده و در آن به سرکوبی تظاهرات حق‌خواهانه گروهی از فعالان زنان در سال گذشته اشاره شده است. در این رابطه روت یوتنر، مسئول بخش خاورمیانه سازمان عفو بین‌الملل در آلمان نخست اشاره می‌کند به اینکه در سال پیش به طور کلی همه سازمانهای مدافع حقوق بشر در ایران در سال پیش زیر فشار شدید بودند. یوتنر سپس به طور ویژه به فشار عظیمی می‌پردازد که سازمانهای مدافع حقوق زنان با آن روبرو بودند. دولت ایران جلوی ادامه فعالیت این سازمانها را گرفت. روت یوتنر از علت فشار بر سازمانهای زنان می‌گوید: “علت بستن این سازمانها را باید این دانست که سازمانهای زنان از میانه سال گذشته میلادی با هم به همکاری پرداختند و کمپین زنان را برای جمع‌آوری یک میلیون امضا علیه قوانین زن‌ستیز آغاز کردند. این کمپین سازمانهای فمینیستی زنان و سازمانهای معمولی محافظه‌کار زنان را با هم برای رسیدن به یک هدف مشترک متحد کرد. هدف زنان این بود که بحث در باره تبعیضی که نسبت به زنان می‌شود را در جامعه مطرح کنند و بعد به سیاستمداران فشار بیاورند که قوانین زن ستیز را تغییر دهند. زنان فعال در این کمپین بسیار زیر فشار قرار گرفتند، دستگیر شدند، آنها را به زندان اوین بردند و برخی از آنها را محکوم کردند

اقايان سردار لذت مي بريد از اينهمه خشونت ؟




سرداران محترم صورت خون الود ان زن را در ميدان هفت تير ديديد و لذت برديد ؟ او حتما مادر فرزندي است يا مادر خواهد شد . اقايان سردار بدن متورم جوان 20 ساله كه مامورتان با باتوم برقي بالاي سرش ايستاده بود و داشت او را مورد عنايت قرار مي داد ديديد و لذت برديد ؟اقايان سردار پاهاي لرزان دخترك جوان را ديديد كه روسري اش كمي عقب بود و داشت از ترس مي مرد ديديد و لذت برديد ؟ اقايان سردار صورت رنگ پريده مادري كه التماس مي كرد پسرش را نبريد را ديديد زماني كه به خانه اش هجوم برده بوديد و لذت برديد ؟ چه محشري ساخته ايد ماشاالله وكه سرافراز كر ديد هرچه پليس در دنيا بود . بهتر است براي پليسان سراسر دنيا كلاس بگذاريد كه ادراه يك جامعه بحران زده را ياد بگيرندراستي چند سوال داشتم : پرونده قتل سونا چه شد او را 5 ماه پيش كشتند . پرونده قتل مريم كودك 9 ساله چه شد يك ما ه مي گذرد از قتلش ؟ پرونده تجاوز به 6 كودك در پاكدشت چه شد انها به باشگاه مي رفتند كه ورزش كنند اين بلا سرشان امد ؟ پرونده 3 مامور متجاوز چه شد ؟ ...........اين سوال را رها كنيم بهتر است : ممنونم كه ما را كتك مي زنيد تا بفهميم نبايد غلط زيادي بكنيم . ممنونم كه به خانه مردم هجوم مي بريد و انها را به طرز دلخراشي مي زنيد و تحقير مي كنيد تا بفهمند پليس چقدر .......است و نبايد به او اعتماد كرد . ممننونم كه مارا طاعون خطاب كرديد در انجاست كه بايد خدا را شاكر باشيم اسلام هنوز زنده است و شما پاسدار ان هستيد و مراقب دين مردم در اين مملكت هيچكس به گناه نخواهد افتاد مطمئن باشيد. سوالاتي كه پرسيدم را هم فراموش كنيد چون پليس ماوريت هاي مهمتري دارد . فقط مراقب باشيد طاعون بد بلايي است و ناجور گريبانتان را خواهد گرفت

Tuesday, May 22, 2007

دختر جوان را هر 3 مورد تجاوز قرار داديم



در رژیم منفور اسلامی اتفاق افتاد
تحقيقات از 3 مامور نيروي انتظامي كه متهم هستند به يك دختر جوان فراري تجاوز كرده اند روز گذشته در شعبه 72 برگزار شد و يكي از سه مامور تمام جزئيات ماجرا را براي قضات توضيح داد. اين مامور گفت : زماني با دختر جوان اشنا شديم كه مردي با 110 تماس گرفت و گفت دخترانش توسط زني به بي راهه كشيده شده اند و حالا انها را به خانه اورده است . ما هم براي رسيدگي به شكايت اين مرد در محل حاظر شديم و انها را به كلانتري برديم اما او از شكايتش صرف نظر كرد و گفت دخترانم را به خانه مي برم و از اين زن شكايتي ندارم. خواستيم او را به خانه اش ببريم اما چون حجاب مناسبي نداشت افسر گشت گفت بايد بازداشت شود . دختر جوان حاظر نشد نشاني خانه پدرش را بدهد و گفت پدر و مادرش از پذيرش او خودداري مي كنند و او يك دختر فراري است . افسر گشت به بهانه اينكه دختر جوان بايد بازداشت شود او را سوار ماشين كرد در راه از حرفهاي افسر گشت فهميدم كه قصد دارد به اين دختر تجاوز كند از انجايي كه او دختري فراري بود افسر گشت به من گفت كه اينگونه دختران شكايت نمي كنند و اگر هم اين كار را بكنند كسي حرفشان را باور نمي كند . من وسوسه شدم و پذيرفتم كه ان دختر را مورد تجاوز قرار دهيم . اين در حالي بود كه افسر گشت به معاون كلانتري هم زنگ زد و گفت تا سر قرار حاظر شود بعد از اين تماس بود كه فهميدم انها قبلا هم چنين كاري كرده اند و براي اين كار خانه اي دارند . پس از امدن معاون كلانتري با هم به ان خانه رفتيم .او ادامه داد: به ان دختر جوان گفتيم بايد بازداشت شود و اين خانه بازداشتگاه است اوخودش وارد خانه شد و بعد ما هر 3 او را مورد تجاوز قرار داديم . دختر جوان خيلي عذاب مي كشيد اما چون فكر نمي كرديم كه شكايت كند توجهي نمي كرديم اين دختر اصلا در شرايط خوبي نبود . با توجه به اعترافات اين مامور پليس، تحقيقات در شاخه اي ديگر اغاز شد و قضات دريافتند افسر گشت و معاون كلانتري دختران ديگري را هم در همان خانه مورد تجاوز قرار دادند . هر چند افسر نگهبان و معاون كلانتري در دادگاه اعلام كرده اند كه اتهامات وارده دروغ است اما ماموري كه راننده ماشين بوده و روز حادثه اين افراد و دختر جوان را به ان خانه برده و سومين مامور متجاوز است تجاوز به اين دختر را تاييد كرده .اين در حالي است كه مرد شاكي ( همان شخصي كه پليس با شكايت او دختر جوان را دستگير كرد) نيز شهادت داده كه دختر جوان را پليس از خانه اش دور كرده و او در كلانتري رضايت داده است و 2 پليسي كه دستگير شده اند رانند و افسر گشت بوده اند كه روز حادثه هم در خانه او حاظر شدند . اين در حاليست كه هر سه مامور ( معاون كلانتري 17 ورامين ،افسر گشت و راننده كه او هم از ماموران كادر بوده است ) در حفاظت اطلاعات نيروي انتظامي به تجاوز به دختر جوان اعتراف كرده اند و دختر جوان همچنان به شكايت خود باقي است

Monday, May 21, 2007

جمهوری اسلامی ارز تقلبی تولید میکند


نشريه آلماني دي ولت در تازه ترين گزارش خود نوشت :که جمهوری اسلامی اسكناس هاي ارزي تقلبي چاپ مي كند.اين نشريه با مدارك بدست آمده ای که از از يك سرويس اطلاعاتي غربي كسب كرده است، افزود اين مدارك بيانگر آن است كه جمهوری اسلامی از ماه فوريه سال2004 ميلادي يك كارگاه مجهز چاپ اسكناس ارزهاي غربي از جمله دلار در منطقه اي موسوم به تپه در شرق تهران راه اندازي كرده است.در این گزارش آمده است که كه اين مركز حدود30 نفر پرسنل دارد و از امكانات چاپ مجهز و نيز بهترين كاغذها و جديدترين نرم افزارهاي رايانه اي مايكروتكست و ميني لترينگ با جوهر عالي بهرمند است و در حال حاضر در آن اسكناسهاي50 و100 دلاري چاپ مي شود و بزودي كار چاپ اسكناسهاي يورو تقلبي هم در آن آغاز خواهد شد. دي ولت افزود اين مركز در پي تصويب شوراي عالي امنيت ملي زير نظر رحيم صفوي فرمانده سپاه پاسداران جمهوري اسلامي و با همكاري فرهاد رهبر رييس سازمان مديريت و برنامه ريزي جمهوری اسلامی اداره مي شود .اين نشريه در گزارش خود به نقل از ناظران نوشت كه اين نگراني وجود دارد كه جمهوری اسلامی از اسكناسهاي ارزي چاپ خود كه به دليل بالا بودن كيفيت، تقلبي بودنشان به سختي قابل تشخيص است، براي تقويت گروههاي راديكال نظير حزب الله لبنان و نيز خريد وسايل و تجهيزات مورد نياز براي توسعه برنامه هسته اي خود بهره برداري كند

Sunday, May 20, 2007

آمار بهداشت جهانی از سلامت و عمر مردم ایران


نوزاد پسری که در جمهوری سان مارينو، کشوری کوچک، احاطه شده در ايتاليا چشم به دنيا باز می کند، به احتمال زياد تا ۸۰ سال زندگی خواهد کرد؛ و پسری که همان روز صدها کيلومتر آن سوتر در سيرالئون به دنيا می آيد احتمالأ تنها ۳۷ سال شانس زندگی خواهد داشت.روز جمعه سازمان بهداشت جهانی گزارش آماری خود را از وضعيت بهداشت، سلامت و متوسط عمر در ۱۹۳ کشور جهان، از جمله ايران، منتشر کرد.براساس اين گزارش اگر می خواهيد عمر طولانی تری داشته باشيد، کماکان به نفعتان است که دختر به دنيا بياييد!اين آمارها بر اساس اطلاعات سال ۲۰۰۵ ارائه شده است که آخرين اطلاعات موجود به شمار می رود.بر اساس آمارهای سازمان بهداشت جهانی، سان مارينو بالاترين متوسط عمر برای مردان و سيرالئون پايين ترين آن را داراست. در اين ميان شانس زنان برای زندگی طولانی بيشتر از مردان است.در ژاپن و ۳۰ کشور ديگر جهان متوسط سن مرگ و مير در ميان زنان بيش از ۸۰ سال، يعنی بيش از مردان سان مارينويی است.زنان ژاپنی همچنان با ۸۶ سال متوسط عمر، در راس جدول سازمان بهداشت جهانی جای دارند؛ و زنان کشور سوازيلند با ۳۷ سال در پایین ترين مرتبه.برخی از ديگر کشورهايی که بنا بر آمار اخير از متوسط عمر بالا برخوردار هستند، عبارتند از: استراليا، ايسلند، سوئد، سوئيس، کانادا، اسرائيل و موناکو. در آمريکا که رتبه سی و سوم را داراست، به طور متوسط مردها ۷۵ سال عمر می کنند و زن ها ۸۰ سال.در ايران، بنا براين آمارمتوسط عمر مردها ۶۸ سال است و متوسط عمر زن ها ۷۳ سال. از ميان اين سال ها برای مردان ۵۶ سال در سلامت می گذرد و زنان از ۵۹ سال زندگی سالم بهره می برند.بر اساس آمارهای سازمان بهداشت جهانی، احتمال مرگ و مير بين ۱۵ تا ۶۰ سالگی برای زنان ايرانی ۱۱ درصد است در مقابل ۱۸ درصد برای مردان.از هر هزار کودک زير پنج سال در ايران، ۳۶ نفر جان خود را از دست می دهند؛ و در هر هزار نوزاد در بدو تولد، ۳۱ کودک جان می سپرند.بر اساس اين گزارش ميزان مرگ و مير از بيماری ايدز در ايران دو نفر در هر صد هزار تن است.به ازای هر ۱۱۰۰ نفر يک پزشک وجود دارد؛ و به ازای هر ۱۰ هزار نفر ۱۷ تخت بيمارستان.۷۷ درصد از بزرگسالان ايرانی باسواد هستند؛ حدود ۸۹ درصد از کودکان وارد دبستان می شوند؛ و حدود پنج درصد جمعيت از اينترنت استفاده می کنند. در آمارهای سازمان بهداشت جهانی، جمعيت ايران ۶۹ ميليون و ۵۱۵ هزار نفر ذکر شده و نرخ سالانه رشد جمعيت ۱/۱ درصد

Saturday, May 19, 2007

تف به شما ماموران انتظامی تف


اینها نمونه هائی از "اسلام ناب" خامنه ای! در زمان دولت "عدالت محور و مهر پرور" احمدی نژاد! و در سال "اتحاد ملی و انسجام اسلامی" است!. سی سال خفت و خواری دیگر بس است, همه راههای مسالمت آمیز را هم امتحان کرده ایم ولی سودی نبخشیده و این مزدوران هر روز درنده تر شده اند. اینها با شعار "وای به روزی که مسلح شویم" به میدان آمدند و تنها راه از میان برداشتنشان هم جنگ مسلحانه است. بنابراین تا میتوانید شعارهای فراموش شده خودشان را دوباره در دهان ها بیندازید و تحویل خودشان بدهید. >>>>>وای به روزی که مسلح شویم<<<<<

تحقير، ضرب و شتم وحشيانه


عکس : تحقير، ضرب و شتم وحشيانه قربانيان نظام اسلامی ايران تحت عنوان "جمع‌آوري اراذل و اوباش" (آفتابه ها توسط نيروی اننظامی از گردن قربانيان نظام آويخته شده اند

رجز خوانی های نماز جمعه امروز آخوند ها



رجز خوانی های نماز جمعه امروز آخوند ها


امام جمعه همدان : امام حسين فرمودند لباس تنگ ، لباس اهل ذلت استخبرگزاري فارس :امام جمعه همدان امروز در خطبه هاي نماز جمعه علت كم توجهي ‌برخي از بانوان به مسئله حجاب را ، بي اطلاعي آنان از فلسفه حجاب داست و گفت : در يبن همه موجودات فقط انسان است كه لباس استفاده ميكند و اين مطلب اختصاص به قوم يا ملت خاصي ندارد. به گزارش خبرگزاري فارس ، غياث الدين طه محمدي گفت: هدف از لباس پوشدن علاوه بر پوشش ، زينت ، وقار و تشخص انسان است پس بايد در مدل ظاهري آن نيز، شخصيت و وقار افراد حفظ شود، چنانكه امام حسين فرمودند لباس تنگ ، لباس اهل ذلت است. امام جمعه همدان با اشاره به توصيه هاي دين مبين اسلام درباره رنگ ، مدل و جنس لباس انسان گفت : اسلام حتي لباس سفر ، مهماني ، كار ،عبادت و منزل را از يكديگر جدا كرده و براي هركدام از آنها رنگ و مدل خاصي را پيشنهاد داده و در برخي موقعيت ها مثل حج ، رنگ ونوع پوشش را كاملا تعيين كرده است كه همه اينها برا‍ي اكرام و تاميين آسايش انسانهاست

. -------------------------------------------

امام جمعه رشت: بي حجابي نشانه تمدن نيست؛ در قران آمده : زنان براي كارهاي غيرضروري بيرون از خانه نروندخبرگزاري فارس: امام جمعه موقت رشت گفت: بي‌حجابي نشانه تمدن نيست، بلكه حجاب حافظ زن در مقابل ديدگان نامحرمان است. به گزارش خبرگزاري فارس از رشت، يوسف صديق عرباني امروز در نماز جمعه رشت به مسئله حجاب بانوان اشاره كرد و افزود: حجاب در لغت به معني پرده و پوشش مناسب است و بانوان را از تيررس نگاه ديگران و نامحرمان محفوظ مي‌دارد، ولي در دنياي امروز حجاب را كهنه پرستي و بي حجابي را تمدن مي دانند كه اگر اين گونه بود حيوانات متمدن‌ترين مخلوقات بودند. وي ادامه داد: اكنون اسلامگرايي و حجاب خواهي حتي در كشورهاي اروپايي رسوخ كرده و وعده خدا حق است و دير يا زود احكام اسلامي تمامي جهان را فرا خواهد گرفت. خطيب موقت جمعه رشت گفت: در سال 1313 رضا خان مامور پياده كردن طرح انگليس در ايران شد و دستور كشف حجاب بانوان را صادر كرد. وي با استناد به آيه شريفه قرآن در مورد حجاب افزود: قرآن به پيامبر (ص) مي‌فرمايد: به زنان و دختران مومنه خود بگو خود را بپوشانند و با نامحرمان نرم و نازك سخن مگويند و براي كارهاي غيرضروري بيرون از خانه نروند كه آرامش در خانه است

. ---------------------------------------------------

خطيب جمعه بوشهر: وصيت كليه شهداي ما حفظ حجاب اسلامي بودهامام جمعه موقت بوشهر گفت: بانوان با حفظ حجاب و پوشش اسلامي خود پاسدار، حامي و نگه دارنده حرمت خون سرخ شهداي سالهاي دفاع مقدس باشند. به گزارش خبرگزاري جمهوري اسلامي، حجت‌الاسلام"عبدالله دشتي"در خطبه‌هاي اين هفته نماز جمعه بوشهر افزود: نبايد اين امر مهم در بين ملت ما فراموش شود كه ما در كشور و نظامي زندگي مي‌كنيم كه اساس و پايه آن اسلام است و ما نيز موظفيم كه شوون اسلامي آن را رعايت كنيم. وي اظهار داشت: بانوان ما بايد به خاطر داشته باشند كه وصيت كليه شهداي ما در دوران هشت سال دفاع مقدس حفظ حجاب اسلامي بوده است

. ------

امام جمعه مشهد : : اگر زنان ما حجاب را رعايت کنند آقايي ما در جهان بيشتر مي‌شود


امام جمعه مشهد گفت: اجراي يک برنامه ساده تقوا و ترک گناه از سوي وزير باتقواي امور خارجه، همه نقشه‌ها (وی معتقداست که در شرم الشيخ مخصوصا صندلی متکی و رايس را روبروی هم قرار داده بودند که اين دو باهم مذاکره کنند ) را نقش برآب کرد. چرا كه در اعتراض به حضور زن نيمه‌عريان كه مشغول نواختن ويولون بود، مجلس را ترك كرد. امام جمعه مشهد افزود: اين کار باعث شد که آمريکا مجبور شود نامه بنويسد و رسما تقاضاي ملاقات کند. به گزارش ايسنا، حجت‌الاسلام علم‌الهدي ادامه داد: اگر زنان ما حجاب و جوانان ما عفاف را رعايت کنند و مردم ارزش‌گرايي را قدرت بدانند، عزت‌ها افزايش مي‌يابد و آقايي ما در جهان بيشتر مي‌شود و يادمان باشد که سعادت اخروي بهتر است.

Friday, May 18, 2007

قتل فجيع دختر 12 ساله به دست نيروهای انتظامی



جبهه متحد بلوچستان ايران


قتل فجيع دختر 12 ساله بلوچ به دست نيروهاي انتظامي را محكوم مي كنيمبار ديگر مامورين نيروهاي انتظامي جمهوري اسلامي مرتكب جنايتي هولناك در بلوچستان شدند. اينبار يك دختر 12 ساله بلوچ به نام رويا ساراني كه از محل امتحانات براي مدرسه راهنمايي عازم منزلش بود توسط رگبار گلوله هاي عمدي و ناجوانمردانه مامورين انتظامي در مقابل منزلش بطرز فجيعي كشته شد.عصر روز چهارشنبه 26 ارديبهشت، مامورين انتظامي رژيم در زاهدان كه جهت تيراندازي به سوي بلوچها "تام الااختيار" هستند، به تعقيب يك خودرو پژوء كه توسط يك جوان بلوچ بنام الياس ساراني فاقد گواهينامه رانندگي مي پردازنند. از آنجايي كه مامورين از هويت قومي ( بلوچ يا غير بلوچ) سرنشينان خودرو آگاهي نداشتند، از تيراندازي و برخورد خشن پرهيز مي كنند. راننده جوان پس از رسيدن به محل سكونت خود در بلوار برق زاهدان از خودرو پياده شده و تسليم مي شود. افسر نيروي انتظامي بنام كشتگر پس از آنكه مطمئن مي شود راننده خاطي و سرنشينان خودرو بلوچ هستند، بلافاصله بسوي خواهر نوجوان راننده تيراندازي كرده و و روياي 12 ساله را با رگبار مسلسل به قتل مي رساند.

همراهان افسر نيروهاي انتظامي از تيراندازي بيشتر او جلوگيري بعمل آورده و سپس همگي سوار ماشين گشت خود شده و صحنه جنايت را در مقابل چشمان وحشت زده شاهدان عيني، ترك مي كنند. نيروهاي انتظامي نيز بلافاصله با ارسال جرثقيل، صحنه جنايت را پاكسازي كرده و با مردم معترض بطرز خشن برخورد مي كنند. از هموطنان درخواست مي كنيم همانگونه كه در مقابل جيغ و فرياد يك دختر جوان تهراني كه مامورين انتظامي قصد داشتند او را بزور و بدليل "بد حجابي" سوار ماشين بكنند، سكوت اختيار نكردند، در مقابل اين جنايت ضد بشري كه با خونسردي و قساوت كامل صورت گرفته است، سكوت نكنند، و سياست اطلاعاتي امنيتي رژيم در بلوچستان را كه "اجازه تير" را به تمام مامورين خود داده است را محكوم كنيم


.جبهه متحد بلوچستان ايرانپنجشنبه 27 ارديبهشت 1386

Thursday, May 17, 2007

صف آرایی اعضای باند نظامی - امنیتی

ساده لوحی،"حماقت" و "خیانت" تنها بخشی از عباراتی است که گرایشهای گوناگون باند ولایت در توصیف اعلام آمادگی دولت برای مُذاکره با آمریکا در خصوص عراق به کار می برند. زیر توپخانه مُخالفان و مُنتقدان، حیاط خلوت باند نظامی – امنیتی در حال شُخم خوردن است و این بیش از همه، اشتباه مُحاسبه ولی فقیه در میزان اطاعت مُریدان جاه طلب اش از خود را آشکار کرده است. از مجلس و نمایندگان "اصول گرا" تا روزنامه های خانه زادی همچون کیهان، رسالت و جمهوری اسلامی و از لباس شخصیهای حزب الله تا بسیجیان مامور به دانشگاه، صدای اعتراض علیه این تصمیم و مرثیه خوانی برای "اقتدار نظام" و "عقبه استراتژیک" آن به گوش می رسد. یک گروه کفن پوش به نام "جُنبش عدالتخواه دانشجویی" از قصد خود مبنی بر برپایی تجمُع در برابر دفتر آقای احمدی نژاد، گُماشته ولی فقیه بر مسند ریاست جمهوری، خبر داده است و همزمان در یک پاتک تحریک کُننده، شُماری از نمایندگان مجلس، با جنجال و هیاهو در حال ایجاد "گروه دوستی پارلمانی ایران و آمریکا" هستند؛ اقدامی که در شرایط مُلتهب کُنونی، بیشتر به ریختن بنزین در آتش ماننده است. در این حال، گُفته های غیرعادی رییس دولت در جریان سفر به کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس مبنی بر "برقراری رابطه یک روزه با مصر" نیز نه تنها به ایجاد اطمینان به وجود یک استراتژی تامُل شده در پس مُذاکره با آمریکا کُمکی نکرده است بلکه، خود به شکل گیری زاویه جدیدی در این کشاکش راه بُرده است. تلاش بعدی آقای احمدی نژاد برای توجیه سُخنان خود و مُنتسب کردن آن به مُکالمه با یک خبرنگار مصری حاضر در کُنفرانس مطبوعاتی، موضوع را از آن چه که بود، یک گام نیز فراتر بُرد. گافهای گُماشته ی آقای خامنه ای، در درجه ی نخُست موقعیت مُرشد وی پیرامون آن چه که به اداره و کُنترُل اوضاع مربوط می شود را با علامت پُرسش روبرو می سازد. صف آرایی اعضای باند نظامی - امنیتی علیه یکدیگر، تاکتیک آقای خامنه ای برای خوردن چند جُرعه ی پنهانی از جام زهر را به گونه دردناکی بی اثر ساخته است. برای جلوگیری از ژرفش یابی مُشاجرات و تضعیف جایگاه خود، وی ناچار به ادای توضیح در مورد این اقدام و سپس خاموش نمودن قهری قانع نشُدگان است. آیت الله خامنه ای در هر دو حال ناچار است سر کیسه تنگ ملوکانه را برای پرداخت هزینه ای بسا بیشتر از آن چه که تا این لحظه پرداخته است، فراختر کُند

Tuesday, May 15, 2007

اقدام به خودکشی به خاطر حجاب


فریناز، دانشجوی 21 ساله اصفهانی و دانشجوی پزشکی دانشگاه شهرکرد که روز گذشته به علت خودکشی با قرص به بیمارستان منتقل شد ، در حال حاضر در کما به سر می برد. والدین این دانشجو موضوع را به شدت مخفی می کنند و حاضر به گفتگو نیستند اما شنیده ها حاکی از آن است که این دختر دانشجو ، دو روز پیش از اقدام به خودکشی به خاطر حجاب از سوی ماموران مورد ضرب و شتم قرار گرفته و بازداشت شده بوده و پس از آزادی دست به خودکشی زده است

تيراندازی بسوی سرنشينان يک خودرو به دليل گوش دادن به موسیقی


در تاریخ 11 اردیبهشت اول ماه مه ستوان جواد نادری افسر يگان مبارزه با بد حجابی و... در پی درگیری لفظی با دو سرنشین پژو 405 به نامهای آرمین ابراهیم نژاد 19 ساله و بهمن عباسزاده۲۰ ساله درخیابان پاستور شهر تبریز به دلیل گوش دادن به موسیقی غیر مجاز اقدام به تیراندازی به طرف آنها نمود که مجروحین حادثه توسط اهالی حاظر در محل به اورژانس منتقل شدند که حال یکی از مجروحین وخیم اعلام شده است

قطع دست یک جوان در کرمانشاه


رژیم جمهوری اسلامی در یک اقدام ضد انسانی دست یک جوان را در کرمانشاه در ملاعام قطع کرد و حکم قطع دست دو جوان دیگر را در تهران صادر نمود. روزنامه حکومتی قدس در شماره امروز خود نوشت "بمنظور برخورد قاطع با اخلالگران امنیت و نظم اجتماعی، روز یکشنبه حد شرعی قطع ید "آرش" در ملاعام در چهارراه جعفرآباد کرمانشاه به اجرا درآمد."این روزنامه در ادامه نوشت "در یک سال گذشته این چندمین بار است که دادگستری استان کرمانشاه با قاطعیت هرچه تمامتر اخلالگران امنیت را در ملاعام بسزای اعمال خود می رساند."دستگاه قضائی جمهوری اسلامی همچنین حکم قطع دست دو جوان دیگر بنامهای "رحمان" و "حفیظ" را در تهران صادر کرده است

Sunday, May 13, 2007

حل مسائل شرعي محرم و نامحرم


گروهي در ابتکاري! عجيب، اقدام به تبليغ براي سفرهاي مختلط شرعي! کرده‌اند.در آگهي‌هاي اين افراد که آشکارا در مرکز شهر پخش شده، با طرح سؤال «چرا گناه؟» جوانان به سفر با اين مؤسسه دعوت شده‌اند تا با حل مسائل شرعي محرم و نامحرم! و قيمت گزافي به همراه دوست پسر يا دوست دختر خود به شمال سفر کنند.متصدي اين سفرها در تماس خبرنگار «بازتاب» با اشاره به مراحل شرکت در اين سفرها اظهار کرد: در مرحله اول ثبت نام انجام شده و سپس با خانمي که با او آشنا هستيد، به نمايندگي‌هاي ما مراجعه کرده و به دفترخانه‌هاي خاصي معرفي مي‌شويد تا بدون درج در شناسنامه، صيغه عقد براي شما خوانده شده و سپس با ارائه معرفي‌نامه به همراه ما به سفر مي‌آييد.فرد مذکور اظهار داشت، اقامت خانم‌ها و آقايان داراي معرفي‌نامه! در هتل‌هاي تهران نيز از برنامه‌هاي بعدي آنان است.

وثیقه زینب پیغمبرزاده را نپذیرفتند


تغییر برای برابری : صبح امروز شنبه 22 اردیبهشت پدرزینب به همراه وکیلش نسیم غنوی مجددا به دادگاه رفتند. سرانجام پس از یک ساعت معطلی تلفنی به آنها گفتند که وثیقه بیاورند. به سرعت پدر یکی از اعضای کمپین سند ملکی در سمنان را با ارزشی به مراتب بیشتر از 20 میلیون تومان با خود به دادگاه آورد اما به او گفتند که چون سند شهرستان است آن را برای کارشناسی باید به سمنان ببرند. این در حالی است که درمورد ارائه سند وام دار نیز به آنها گفته شد که سند ملکی باید آزاد باشد و وام بانکی نداشته باشد. بنابراین فردا نامه ای را که از دادگاه گرفته اند به همراه سند برای کارشناسی به سمنان می برند. و البته اگر قرار بر آزادی زینب باشد تا زمانی که مراحل کارشناسی سند ادامه داشته باشد زینب در زندان می ماند. این در حالی است که هیچ دلیل قانونی برای ادامه بازداشت زینب اعلام نشده است.
زینب صبح امروز نیزدر تماسی تلفنی اطلاع داد که مبلغ پولی را که پدرش به حسابش ریخته بود دریافت نکرده و علاوه براین لباس هم ندارد। به همین منظور دوتن از دوستان زینب و اعضای کمپین به همراه پدرش به زندان اوین مراجعه کردند اما به آنها گفته شد تا روز سه شنبه که روز ملاقات است نه لباس تحویل می گیرند و نه پول شارژمی کنند و این قانون زندان است. اما آنچه سوال برانگیز است این که اگر کسی چون زینب وارد زندان شود و روزقانونی دریافت پول و لباس را از دست دهد چگونه می تواند آنچه را احتیاج دارد تهیه کند؟ زینب گفت حتی دارو هم به او نمی دهند و به ناچار از زندانیان می گیرد


پدر زینب: پاسخی نگرفتم!واقعا درخواست احضاریه کتبی جرم است؟


صبح امروز19 اردیبهشت محمود پیغمبرزاده، پدر زینب به همراه وکیل او به دادگاه انقلاب، معاونت امنیت مراجعه کردند. نسیم غنوی وکیل او را راه ندادند اما به پدرزینب اجازه ورود دادند. دوستان زینب هم برای گذاشتن وثیقه به دادگاه آمدند.
بعد از حدود 5 ساعت در حالی که وکیل و دوستان زینب منتظر بودند، پدر زینب پریشان و عصبانی از دادگاه خارج شد:« اول که رفتم با رئیس دفتر قاضی صحبت کردم ایشان گفت من با قاضی صحبت می کنم. اما بعد برخورد خوبی نداشتند. گفتند" چرا وقتی زنگ می زنیم نمی آیید؟ می دانید معنی کفالت یعنی چه ؟ یعنی وقتی زنگ زدیم گفتیم او را بیاورید باید بیاورید" من هم گفتم خب ما که چیزی نگفتیم گفتیم احضاریه بفرستید حالا هم اگر اشتباهی بوده ببخشید. اما قبول نکردند و گفتند:" هرچه ما می گوییم می روید رسانه ای اش می کنید." من گفتم لااقل بگذارید داروهایش را ببرم ، برایش پول ببرم و ملاقاتش کنم .بازهم قبول نکردند».
از پدر زینب درباره وثیقه می پرسیم می گوید :« اصلا از وثیقه حرفی نزدند. فقط گفتند بروید و حتی اجازه ملاقات هم ندادند. کلی هم داد و بیداد کردند. آنها گفتند" پرونده اولش را هم دوباره به جریان انداختیم."من واقعا نگران دخترم هستم اصلا جواب نمی دهند که چه کار می خواهند بکنند. آیا واقعا درخواست احضاریه کتبی جرم است؟

Saturday, May 12, 2007

درگيرى هزاران تن از مردم دلیر مشهد


درگيرى هزاران تن از مردم دلیر مشهد با مأموران سركوبگر رژیم آخوندی تظاهرات و درگيرى مردم با نيروى انتظامى هزاران تن از مردم دلیر مشهد در یك حركت اعتراضی گسترده، با مأموران سركوبگر رژیم آخوندی كه قصد اذیت و آزار زنان به بهانه بدحجابی را داشتند، درگیر شدند.این درگیری زمانی رخ داد كه مأموران سركوبگر در چهارراه بزرگمهر مشهد, برای یك زن بی دفاع ایجاد مزاحمت كرده و قصد بازداشت وی و جوانی را داشتند كه به حمایت از او برخاسته بود.مردم دلیر مشهد كه برخی گزارش ها شمار آنان را 6هزار نفر تخمین میزند , با دیدن این صحنه با مزدوران وحشی رژیم آخوندی درگیر شدند.در این درگیری كه در ساعت8 شب رخ داد, هر لحظه بر شمار مردم معترض افزوده می شد. مردم با موبایل, دوستان خود را به صحنه درگیری فرا می خواندند. مأموران انتظامی رژیم برای سركوبی مردم, اقدام به شلیك گاز اشك آور و استفاده از گاز خردل كردند.به گزارش شاهدان, ابعاد این درگیری به حدی بود كه گارد ضد شورش رژیم در وحشت از كشیده شدن آن به تمامی شهر، منطقه را به محاصره درآورده، شمار زیادی از مزدوران در ساختمان هلال احمر در نزدیكی چهارراه بزرگمهر, بانك سپه و بانك ملی مستقر شده بودند.آخرین گزارش ها حاكی است كه فضای شهر مشهد همچنان ملتهب است

Thursday, May 10, 2007

TAZAHORAT Aleihe HEJAB dar MASHAD


Emshab dar khiyabane sajjade mashad tazahorate gostardei Aleihe pooshesh ejbari va tarhe amniate ejtemai police soorat gereft..man khodam dar tazahorate hezar boodam..mardom ba shoarhaye " AZADI AZADI " va " " POOSHESHE EKHTIARI HAGHE MOSALLAME MAST" be police hojoom borde va sadha polic ba batom va gaze ashk avar be mardom hamle var mishod...hatta pirzanan va dokhtarane faravani dar safe mardom ba polic dargir mishodand..polic shadidan tarside bood va niroohaye ettelaati dar beine aanan be vophoor moshahede mishod!!majara az kotak khordane yek dokhtare nojavan tavassote polic aghaz shod.

Wednesday, May 9, 2007

مزاحمت برای زنان و دختران


طی روزهای اخير تهران و شهرهای بزرگ کشور با موضوع « مبارزه با بدحجابی» و آنچه که « امر به معروف و نهی از منکر» ناميده می شود روبرو شده اند. امری که طی روزهای اخير سوژه ی اصلیِ بسياری از مطبوعات و همچنين پايگاه های اينترنتی ايرانی و غير ايرانی در داخل و خارج از کشور بوده است. دليل اين تهاجم عريان و علنی به زنان و جوانان چيست ؟ آيا تنها برای خاموش کردن صدای اعتراض زنان و به قولی « زهر چشم گرفتن » از کمپين مبارزاتیِ « يک ميليون امضا » به اين حرکت وسيع و دامنه دار روی آورده اند ؛ آيا به قصد خاموش کردنِ صدای اعتراضاتِ برخاسته ی توده ای، مبارزات دانشجويي، کارگری، کارمندی و معلمان و ... به سرکوب عريان روی آورده اند ؟ يا اينکه دلايل ديگری نيز می بايست برای اين تهاجم جستجو کرد ؟به گمانِ من همه ی نکاتِ ياد شده بخشی از دلايلِ تهاجمِ کنونی اند، اما همه ی آن نيستند. چرا که تصور می کنم، آنچه طی روزهای اخير در تهران و شهرهای بزرگ کشور جاری است، نماد عريان يک مبارزه ی طبقاتی وسيع و گسترده است، مبارزه ای طبقاتی که سکان دار و هدايت کننده ی آن حکومت، و يا دقيق تر گفته باشم جناحِ حاکمِ حکومتی است.حدود يک سال قبل در مطلبی به کوتاهی به ساختار طبقاتیِ حاميان جمهوری اسلامی پرداخته بودم. امروزه می بايست به اين مطلب دقت بيشتری داد، چرا که عميقا معتقدم که آنچه که امروز در ايران جاری است، از مجموعه حرکاتی است که جهت گيری طبقاتی و همينطور سياسی حکومت را در روزها، ماه ها و احتمالا سال های آينده تعيين خواهد کرد. عروج احمدی نژاد به کرسی رياست جمهوری، همانطور که خود او به درستی مدعی آن است، نه حاصل حمايتِ احزاب مختلف حکومتی، بلکه حاصل توافق ميان جناح های متفاوت سپاه پاسداران بود. دوران خاتمی زمينه سازِ سپردن همه ی امور به نظاميان رژيم جهتِ مقابله با خاتمی و گروه موسوم به اصلاح طلبانِ حکومتی بود، اما نظاميانِ به قدرت رسيده حال که توسطِ جناحِ راستِ افراطیِ حکومت به مداخل و نقاطِ کليدی حکومت مامور شده بودند، به سادگی حاضر به تفويض مجدد آن به اقشار سنتی تر راست افراطی در کشور نيستند، و در صدد تحکيم پايه های قدرتِ سياسیِ خويش به روش های گوناگون تا حد تلاش برای حذفِ جناح های ديگر حکومتی هستند.طی دوره های متفاوت حکومت جمهوری اسلامی، گرايشات متفاوت درون حکومتی کوشيده اند با معيار و محور قرار دادنِ ارزش های ايدئولوژيک و مذهبی اقشار و طبقات متفاوت اجتماعی را به نسبتِ های متفاوت برای پيشبرد سياست های خود فعال کرده و به صحنه ی عمل اجتماعی فرابخوانند. جمعيت موتلفه ی اسلامی تا کنون از طريق بازار صاحب عنانِ کامل بورژوازی تجاری ايران بود، اين جناح از بورژوازیِ ايران سنتا همواره در صف جريانات ايدئولوژيک اسلامی بوده است و يکی از تاثيرگذارترين نيروهای اجتماعی پس از انقلاب بهمن بوده است. در کنار اين طبقه ی اجتماعی می بايست به طبقه ای که همه ی جناح های حکومتی جمهوری اسلامی به تناوب در کنار خود داشته اند و يا کوشيده اند، حمايت آن را به نفع گروه و دسته ی خود جلب نمايند اشاره داشت. گروه و قشری که در ادبيات جمهوری اسلامی تحت عنوان « محرومان» و يا « مستضعفين » معرفی شده و معرف حاشيه نشينان شهری است. گروهی که جمهوری اسلامی عمده ی حمايت خود را به آنها مديون است و گوشت دم توپ خود را نيز عمدتا از ميان اين قشر اجتماعی برگزيده است. حاشيه نشينان شهری که عمدتا حاصل اصلاحات ارضی بوده اند، طی سال های پس از اصلاحات ارضی به تهران و شهرهای بزرگ سرازير شده اند، در حاشيه ی شهرها سکنی گزيده اند، بخشی از اين اقشار جذب نيروی کار شهری شده، در کارخانه ها و واحدهای توليدی به کار مشغول شده و طی سال های اقامت در حاشيه ی شهرهای بزرگ خصوصيات شهرنشينی را نيز به خود گرفته، اما بخش ديگری از اين قشر اجتماعی همواره در انديشه ی بازگشت به مرجع بوده، ارتباط روحی و فکری خود را با روستا از کف نداده و حضورش در شهر و حاشيه ی شهرها تنها به اميد کسب درآمد بوده است. اين گروه اجتماعی به رغم حضور در شهر و « شهرنشينی» اما برخوردار از خصوصيات شهرنشينی نيست، تنها هدف او کسب درآمد و گذران زندگی است، با پديده ی حقوق شهروندی آشنا نيست، معيارها و ارزش هايش هنوز همان ارزش ها و معيارهای پيش سرمايه داری است. در جوامع در حال توسعه اين قشر اجتماعی پايه های اصلی جريان راستِ افراطی است و آنچه را که در متون کلاسيک « لمپن پرولتاريا» ناميده شده است را نمايندگی می کند. اين گروه اجتماعی از آنجا که با پديده ای همچون منافعِ صنفی، گروهی و يا هر پديده ی ديگری که حاصلِ شهرنشينی است بيگانه است، در نتيجه با پديده های ويژه ی جامعه ی سرمايه داری و به شکل ويژه با پديأه هايی از نوع تشکل يابی، تحزب، منافع صنفی و ... بيگانه است، مشوق اين گروه منافع فردی است و تنها بر مبنای منافع فردی می توان به بسيج و سازماندهی اين گروه اقدام نمود. آن گاه که اين قشر اجتماعی به تشکل و گردهمايی نيز بگرايد، بازهم مبنای تحرک اجتماعی او پيروی و دنباله روی از مريد، رهبر و يا پيشواست. نظم نزد او اطاعت از پيشواست، و برای حفظ نظم به خشونت دست می يازد. اين قشر با مظاهر شهرنشينی سرسازگاری ندارد، فيلسوف، روشنفکر و در يک کلام مظاهر اجتماعی شهروندی را در قامتِ شهروندان برنمی تابد و دشمنی ويژه ای با روشنفکران دارد. اين دسته از « مستضعفين » از آنجا که هيچ تصوری از ساختار اجتماعی و نحوه ی گردش اجتماع شهری ندارد، جهتِ گشايشِ معضلات اجتماعی جوامع شهرنشين به روش هايی در حد دانش و انديشه ی خود راه يابی می کند، بحران بيکاری و خيل عظيم جوانان بی کار و در نتيجه فاقد آينده را « بحران ازدواج» نام می نهد و می کوشد با آماده کردن مقدمات ازدواج به حل معضل جوانان بپردازد. در ذهنِ او چاره انديشی برای فقرو بی خانمانی حادث شده در ساليان اخير به روش های از نوع خيرات و کمک به مستمندان و در يک کلام « بردن پول نفت بر سر سفره های مردم» قابل پاسخ گويی است، چرا که در ذهن غيرشهری او پديده ی توليد و توليد ثروت جايی به خود اختصاص نمی دهد؛ از توليد ثروت تنها « پول درآوردن » را می شناسد و سهل ترين راهی که با حمايت و ياری بازار و بورژوازی تجاری فراگرفته، روش های مختلف دلالی است. از آنجا که به پديده ی شهر و شهروندی در عين کينه ورزی نگاهی حسرت بار نيز دارد، از همين رو می کوشد در عينِ وفق دادن خود با معيارهای شهری، اين معيارها را نيز در جهت اميال، آرزوها و فرهنگ پيش سرمايه داری خود تغيير دهد، پس به تناوب و به دلايل مختلف برای خود مدارک تحصيلی و مناصب علمی جعل می کند، در عين ضديت با علم و انديشه اما مناصب و مدارج علمی به خود نسبت می دهد. عروج احمدی نژاد به کرسی رياست جمهوری معادل تفوق و برتری اين گروه در ساختار حکومتی جمهوری اسلامی بود، اين قشر اجتماعی که در تمام سال های حکومت جمهوری اسلامی همواره در حاشيه مانده و همانند پايه ی اجتماعی رژيم خود را تثبيت کرده بود، اين بار توسط احمدی نژاد و نهادِ نظامی حکومت ( سپاه پاسداران ) خواهان سهم بيشتری در حکومت و الزاما اعمال و تفويض فرهنگ و ارزش های طبقاتی خود در عرصه ی اجتماع و همينطور در سامانه ی حکومتی بود. اگر در تبليغات انتخاباتی رفسنجانی از رفاه و گرايش به سمت طبقات متوسط شهری سخن گفته می شد و اين گروه اجتماعی تشويق و تشجيع به شرکت در انتخابات رياست جمهوری و رای به نفع ائتلاف دو گرايش « اصلاح طلبان حکومتی» و همينطور کارگزاران می شدند، در عوض گرايش حاشيه نشينان شهری و وابسته به پايه های راست افراطی، پوستر تبليغاتی خود را منقش به تصوير احمدی نژاد در حالی که بر سفره ای خالی نشسته و به خوردن نان و پنير مشغول است، می کرد. دشمنی و مخالفت اين قشر با « بدحجابی»، « مظاهر غرب گرايی» و عمده ی آنچه که « تهاجم فرهنگی غرب» نام می نهند، در واقع دشمنی اين گروه با مظاهر شهرنشينی است.اين قشر که در جوامع مختلف همواره به مثابه پايه های اصلی گرايش پوپوليستیِ راست افراطی و مشخصا جريانات فاشيستی عمل کرده است، در ايران نيز طی دوره های متفاوت تاريخی همواره همين نقش را به عهده داشته است. توده ی به خيابان آمده در 28 مرداد سال 1332 که خواهان مرگ مصدق و بازگشت شاه بود، از اين گروه اجتماعی بود ؛ توده ای که در روزهای خرداد 1342 به خيابان آمد به همين گروه اجتماعی تعلق داشت، دسته هايی که در روزهای منجر به انقلاب بهمن 1357 با شعار حمايت از قانون اساسی مشروطه توسط نظام سلطنت به خيابانها آورده شدند، بازهم از همين گروه اجتماعی بود ؛ رهبریِ روحانیِ انقلاب بهمن با توفيق در ايجاد انشعاب در صفوف اين قشر به نفع خود سرنگونی نظام سلطنت را تسريع بخشيد.در واقع عدم موفقيت حکومت برخاسته از انقلاب بهمن در جاری و عمومی نمودن ارزش های فرهنگی خود در جامعه در وجه عمده به دليل فقدان ارزش های فرهنگی مستقل در اين قشر اجتماعی است. اين گروه همانطور که سطور پيشين اشاره شد، با ارزش ها و فرهنگِ پيش سرمايه دارانه در جامعه ای سرمايه داری و در با اندوخته های فرهنگی و ارزشی غير شهری در کلان شهرهای بزرگ زندگی می کند، و در نتيجه تنها حاصل رفتار و حرکات آن افزودن بر ناهنجاری ها و سپس تلاش در تحميل اميال خود به جامعه ی شهروندان به روش های خشونت بار است. آنچه که در روزهای اخير در تهران و ديگر شهرهای بزرگ کشور در حال انجام است و ابعادی بسيار گسترده تر از دستگيری و ايجاد مزاحمت برای زنان و دختران « بد حجاب » داشته است، سرکوب و دستگيری معلمان، اخراج و ايجاد مزاحمت برای استادان دگر انديش دانشگاه ها، تهاجم به دانشجويان دانشگاه های مختلف، دستگيری و اخراج گروهی از آنان، همه بخش هايی از « مبارزه ی طبقاتی» فعالِ « مستضعفين و محرومان » عليه مظاهر شهرنشينی و در يک کلام تمدن و ترقی است. هدفِ نهايیِ اين روند تازه آغاز شده، نه حجاب بانوان و نه « مظاهر فرهنگی غرب» بلکه حقوق شهروندی است. همين امروز بايد چاره ای انديشيد

Sunday, May 6, 2007

AREZOO


MINAhttp://minamirbagheri.blogfa.com/ khanoom azam khaste ke arezooye manteghi benvisam , bashe : arezoom ine ke alan bekhabam va 1 melyoon sale dige bidar sham bebinam che khabar shode!!!

Saturday, May 5, 2007

ما نیز مردمی هستیم


فیلم کوتاهی از دستگیری دخترکی به جرم بدحجابی روی اینترنت منتشر می شود। دختر به شدت تقلا می کند که خود را از چنگ ماموران برهانید و با جیغ های دلخراش عابرین را دور خود جمع می کند. سه چهار گردن کلفت زبان نفهم که از شنیدن صدای جیغ دختر دچار نشئه شده اند و تجاوزهای دوران کودکیشان جلوی چشمشان آمده، با ضرب و زور دخترک را سوار ماشین می کنند. مردمان گرداگرد صحنه به تماشا ایستاده اند و احتمالا ته دلشان از خوشی غنج می زند که اگر نمی زد ، دست کم رو بر می گرداندند و اینگونه با چشمهای گرسنه ، دست و پا زدن شکار را در چنگ چند کفتار پلشت به تماشا نمی ایستادندوقتی عنوان کتاب مصاحبه آقای چهلتن را با محمود دولت آبادی، نویسندۀ صاحب نام به یاد می آورم ، یک سوال بی پاسخِ مانده در ذهنم عذابم می دهد. " ما نیز مردمی هستیم " و این جمله از آن جمله هاست که می توان گونه گون تعبیرش کرد. اگر نخواهیم این مفهوم را به کل آدمیان تعمیم بدهیم، چنانچه از متن برمیآید ، این جمله می تواند از جانب یک ایرانی امروزین زده شده باشد با تمام پیشینۀ فرهنگی و هنری و علمی و باورهایش.اما من این را اینگونه نمی خوانم و خوانش من از این جمله این است که "ما چگونه مردمی هستیم؟ "اساسا خود این مطلب که ادیبی می گوید " ما نیز مردمی هستیم " نشان می دهد که بسیاری بر این باورند که ما جزو مردم به حساب نمی آییم و ما در پی آنیم که معکوسش را به او ثابت کرده و دست کم جایی را برای خود در تعریف مردم – بخوانید انسان- باز کنیم. این را واژه " نیز" برای ما آشکار می کند. از سوی دیگر از آن جا که مخاطب جمله معین نیست ، می توان این گونه برداشت کرد که ما خود نیز باور نداریم که جزئی از مردم هستیم و به عبارت دیگر واژۀ "مردم" را در برگیرندۀ خود نمی دانیم یا آنکه در آن شک داریم.برداشت اول از دایرۀ بحث بیرون است . بگذارید فعلا از خیال متقاعد کردن خارجیان و اینکه ما را مشمول تعریف "مردم" می دانند یا خیر بگذریم. اساسا اگر ما خود در این باب به نتیجه ای نرسیده ایم ، چه می توان انتظار داشت از اغیار.من بر آنم که این جمله را نباید با لحنی عادی خواند و سپس لیستی از خصوصیات ما ایرانیان را فراهم کرد آن گونه که مرحوم جمالزاده کرد. لحن خوانش این جمله لحنی تلخ است آمیخته با شگفتی هولناکی که در چهرۀ خواننده پدیدار می شود. " ما چگونه مردمی هستیم!!!!!!!!!!!!!؟"این بدان مفهوم نیست که ما اصل مشمولیت نام مردم را بر خود پذیرفته ایم ، بلکه نشان می دهد که چه مایه در آن تردید داریم.باری ، اگر اخبار را دنبال کنید و واکنشها را هم زیر نظر بگیرید ، ناخودآگاه این سوال بر لبانتان جاری می شود.من چند پاره از این تصاویر را کنار هم می چینم. تصدیق خواهید کرد که ارتباط میان اجزای این پازل کشف ناشدنی است.- خبر هجوم بی ترحم نیروهای انتظامی به برادران و خواهران افغان برای بیرون راندنشان از کشور با سکوت و شاید اغلب تحسین ایرانیان مواجه می شود. افغانهایی که همزبان و هم ریشۀ مایند، افغانهایی که در سالهای آوارگی و بد بختی ، تن به طاقت فرسا ترین و دشوارترین کارها دادند و دستمزدی کمتر از کارگر تن پرور ایرانی که حاضر به انجام آن کار هم نبود، دریافت کردند. ما ، ایرانیها در عوض، واژۀ شریف "افغانی" را به فحش تبدیل کردیم و در کوچه خیابان به یکدیگر نثار نمودیم. ما ، ایرانیهایی که خود از آواره ترین و بی پناه ترین ملت های جهانیم. در هر کشوری انبوهیمان به دریوزگی در پی گرفتن اقامت و ماندگار شدنیم ؛ حتی گاهی تحت شرایطی دردناک و اسفبار نظیر آنچه در کمپهای پناهندگان در کشورهایی چون استرالیا و بعضی کشورهای اروپایی برقرار است. پشت درِ هر سفارتخانه ای برای اخذ ویزا با گردن کج صف کشیده ایم. در ژاپن نام ایرانی معادل دزد و چاقوکش است و در غرب دست و پا می زنیم که اثبات کنیم ما تروریست نیستیم. اما از آن طرف گردنمان برای افغانها کلفت است و اخراجشان را با سکوتی همراه نیشخند بدرقه می کنیم.- فیلم کوتاهی از دستگیری دخترکی به جرم بدحجابی روی اینترنت منتشر می شود. دختر به شدت تقلا می کند که خود را از چنگ ماموران برهانید و با جیغ های دلخراش عابرین را دور خود جمع می کند. سه چهار گردن کلفت زبان نفهم که از شنیدن صدای جیغ دختر دچار نشئه شده اند و تجاوزهای دوران کودکیشان جلوی چشمشان آمده، با ضرب و زور دخترک را سوار ماشین می کنند. مردمان گرداگرد صحنه به تماشا ایستاده اند و احتمالا ته دلشان از خوشی غنج می زند که اگر نمی زد ، دست کم رو بر می گرداندند و اینگونه با چشمهای گرسنه ، دست و پا زدن شکار را در چنگ چند کفتار پلشت به تماشا نمی ایستادند.- تصاویری توسط خبرگزاریها منتشر می شود از طرح مبارزه با بدحجابی. در بعضیشان میشود دید سرباز آشخوری را که سه – چهار روز پیش در روستایشان هنگامی که در طویله ماچه خری را به کار کشیده بود به جرم فرار از پادگان دستگیر شده و بعد از بازداشت و توبیخ ، فرد شایسته ای برای مبارزه با بدحجابی شناخته شده و باتوم کش به جان زن و دختر مردم افتاده. می شود تصور کرد حس تحقیر و خرد شدن دختری را که در مسیر دانشگاه توسط او بازداشت می شود و در معیت عفریته های چادری که مستقیما از جهنم دانلود شده اند، فحش خوران راهی بازداشتگاه می شود و در کسوت یک فاحشه توسط بازجویان و زندانبانان که دست کمی از آشخور فوق الذکر ندارند، مورد استقبال واقع می شود. از آن طرف عوامل جبهۀ مشارکت که مدعی آزاداندیشی و دموکرات منشی و مردمداری هستند از آنجا که ظاهرا دسترسی به رسانه های جمعی ندارند ، پاک از دار دنیا غافل بوده ، هیچ واکنشی نشان نمی دهند و در رأس آنها آقای خاتمی – که ظاهرا صابون بازگشت به قدرت را به دلش مالیده- با جمعیت خاطر راهی فرنگستان می شود به عزم دیدار جناب پاپ و اثبات صلح و صفا و انساندوستی و مردمسالاری در عالم اسلام.- سد منحوس سیوند آبگیری می شود تا میراث باستانی چند هزار ساله و تاریخچه هویت ملتی کهن را به آب بشوید و از میان ببرد. تمامی واکنش این ملت چند هزار ساله ، تظاهرات عده انگشت شماری است در مقابل سازمان میراث فرهنگی (نابودسازی میراث فرهنگی) و چند مقالۀ پراکنده . آقای بیطرف، وزیر اسبق دولت خاتمی، که اتفاقا بر خلاف اسمش طرفدار تجاوز به آثار ملی است و پروژه سد در زمان او کلید زده شد، با سینۀ ستبر به خبرگزاریها اعلام می کند که خوب کردم که این کار را کردم. [...]م را هم نمی توانید بخورید. از آنسو ملت باستانی شش هزار ساله آمادۀ انتخابات بعدی و بازگرداندن قدرت به دار و دستۀ خاتمی و راحت شدن از شر دولت فعلی می شوند.- خبر فیلم جدید محسن مخملباف به سرعت مورد توجه قرار می گیرد. مخملباف از یک فیلمساز دو آتشه مذهبی به فیلمسازی بدل می شود که برای اولین بار در سینمای پس از انقلاب زن برهنه را در فیلمش به تصویر می کشد. لونا شادزی ، مجری صدای آمریکا، هنرپیشۀ نقش اول این فیلم است. موتورهای جستجوگر اینترنتی بی امان مشغول جستجوی عکسهای لخت لونا شاد می شوند. محبوبیت تن برهنه لونا شاد از همۀ پورن استارها در نزد ایرانیها یک شبه بیشتر می شود. از آن سو ، صدا و سیما طی یک نظرخواهی اعلام می کند که اکثریت قریب به اتفاق جامعه از وضعیت کنونی حجاب ناراضی و خواستار برخورد قاطع با آن هستند.حال اگر بازگردیم به سوال نخست، واقعا ً ما چگونه مردمی هستیم؟ آیا اصلا جوابی برای این سوال وجود دارد ویا ارتباط بین پاره های این پازل همچنان چون رازی سر به مهر باقی است؟ اگر پاسخی هم گیر نیامد می توان دست کم برای سامان دادن ذهن درمانده به دامن ایهام همان جملۀ آقای دولت آبادی آویخت که : " ما نیز مردمی هستیم

یک عضو وابسته به رژیم همسرش را به قتل رساند


بوکان: یک زن حامله به نام" زهرا.ش" که بطریق مبادله با یک زن دیگر، به عقد یک مرد درآمده بود، بدلیل نداشتن ارثیه پدری، توسط همسرش به قتل رسید.خبرگزاری دیده بان حقوق بشر کردستان(HCMMK) : یک زن به نام" زهرا. ش."اهل روستای پیرولی بخش چم مجیدخان از توابع بوکان، به طرزی فجیع به قتل رسید. نامبرده که بطریق مبادله با زن دیگر به عقد یک مرد در آمده بود، بدلیل عدم توانایی در اخذ ارث پدری، از سوی همسر خود با شلیک 4 گلوله به قتل رسید. زهرا در زمان قتل چند ماهه حامله بوده است.گفته میشود همسر زهرا عضو یک نهاد شبه نظامی وابسته به دولت در محل بوده است

Thursday, May 3, 2007

دست راست حسن روحانی دستگیرشد!


روزنامه "اعتماد" در شماره امروز -چهارشنبه-خود بدون ذكر منبعي براي خبر خود نوشت: « گفته مي شود حسين موسويان عضو ارشد سابق مذاکره کننده پرونده هسته اي بازداشت شده است.موسويان غروب روز دوشنبه از سوي نيروهاي امنيتي دستگير و به بازداشتگاه منتقل شد. منابع رسمي درباره دستگيري موسويان خبري منتشر نکرده اند اما اخبار غيررسمي حاکي از وارد کردن اتهاماتي در رابطه با پرونده هسته اي به اين ديپلمات ارشد سابق هسته اي است.
موسويان در تيم هسته اي حسن روحاني دبير سابق شوراي امنيت ملي از جايگاه ويژه اي برخوردار بود.بطوریکه حتی ازوی بعنوان دست راست روحانی درپروسه مذاکرات هسته ای درزمان دبیری وی برشورای امنیت ملی نام برده میشود.موسويان برخي انتقادات را نسبت به رويکرد تيم جديد هسته يي کشور ابراز کرده بود