Sunday, January 21, 2007

زندگی نسرین در جامعه‌ای نظیر ایران


نسرین که کارشناس رادیولوژی یکی از بیمارستان های گرگان است، پنج سال پیش ازدواج کرد و حاصل این ازدواج هم اکنون یک دختر 4 ساله است. وی می‌گوید از ابتدای زندگی حقوق‌اش توسط همسرش پایمال شده است. مهمترین دغدغه ی او در حال حاضر به‌دست‌آوردن حق سرپرستی دخترش است. وی درباره ی زندگی‌اش می‌گوید: «شوهرم، همواره من را موجودی مطیع می‌خواست که نباید خواسته یا توقعی داشته باشد» نسرین هم اکنون به پرداخت50 هزار تومان دیه از سوی دادگاه محکوم شده است، زیرا گلدانی را که خودش برای سالروز ازدواج خریده بود، شکسته است. او دربار‌ه‌ی علت این کار می‌گوید: «قرار بود بخشی از مالکیت خانه‌ای که با هم خریده بودیم و من نیز سهمی در آن داشتم، به نام من شود. اما متوجه شدم سند به نام پدر شوهرم شده است. من هم گلدانی را که خودم خریده بودم، شکستم اما دادگاه مرا محکوم به پرداخت خسارت کرد.»
نسرین در ادامه به اختلاف با شوهرش اشاره می‌کند و می‌گوید: «یک شب مرا به باد کتک گرفت. ملافه را به روی گردنم گذاشت و می‌خواست خفه‌ام کند. برای دفاع از خودم با مشت توی صورتش زدم. فردایش به دادگاه رفت و از من شکایت کرد. دادگاه مرا محکوم به پرداخت دیه کرد.»
وی تا کنون به پرداخت 560 هزار تومان دیه محکوم شده است اما به قول خودش،بزرگترین امتیاز او این است که استقلال مالی دارد تا بتواند مبلغ دیه های مردی که زندگی را به دوزخی برای او تبدیل کرده است، پرداخت نماید. او صراحتا می‌گوید: «قانون ما، ظاهرا فقط مدافع انسان‌های تبهکار و دروغگو است و زن به خاطر جنسیت‌اش همواره مقصر فرض می شود.»
نسرین پس از این که شنید شوهرش 5 ماه پیش به دنبال زن دیگری رفته است، در تلاش است از او طلاق بگیرد. او در این مدت در خانه‌ی پدرش زندگی می‌کند. وقتی برای دیدن دخترش رفت، متوجه شد تمام اسباب و وسایل خانه مانند یخچال، کولر، فرش، مبل و ... فروخته شده است. وی درباره‌ی علت این موضوع می‌گوید: «شوهرم می‌داند که مهریه‌ی من 114 سکه طلاست و هنگام طلاق کارشناس دادگستری از وسایل موجود استعلام می‌کند. همه را فروخته که فکر کنند من هیچ وسیله‌ای در منزل نداشته‌ام.»وی به حکم دیگری که چند روز قبل به او اعلام شد، اشاره می کند: 80 ضربه‌ی شلاق تعلیقی.
نسرین می گوید: «یک شب به دلیل درگیری با او، به خانه‌ی بستگان رفتم. اما فردای آن روز وقتی برگشتم، متوجه شدم قفل در عوض شده است. تا شب منتظر ماندم و او نیامد. فردای آن روز به محل کارش رفتم و چون عصبانی بودم، داد وفریاد کردم. از من شکایت کرد و دادگاه مرا به دلیل اخلال در نظم عمومی جامعه به 80 ضربه‌ی شلاق تعلیقی محکوم کرد.»
مهمترین دغدغه‌ی نسرین هم اکنون، حضانت دخترش است. اما قانون فقط تا 7 سالگی اجازه‌ی نگهداری دخترش را به او می‌دهد. نسرین می‌گوید: «امیدوارم امضاء های کمپین تا سه سال دیگر به یک میلیون برسد و این قانون تغییر کند

No comments: